Slide
Slide

جستجو در بلاگ
دسته بندی
نظام های اقتصادی و تمایلات بشر
نویسنده: مسئول فنی در
۰۶ فروردين ۱۳۹۳
[ آخرین به روزرسانی در ۲۷ فروردين ۱۳۹۳ ]

انسان با نیازهایش متولد و به محض درک محیط بیرون خواسته هایش شروع به شکل گرفتن می کند. انسان ها در تامین نیازها و خواسته های خود با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. تعدادی قادر به تامین نیازهای اولیه خود نیستند و عده ای به آسانی به خواسته های خود می رسند. علم اقتصاد به روش های تامین نیازها و خواسته های انسان می پردازد.
 
needs And Wants
در این راستا اقتصاد به شناسایی منابع تامین ثروت، نحوه توزیع و روابط بین آن ها توجه دارد. علم اقتصاد یک راه حل یکتا برای مدیریت بر منابع و روش تقسیم ثروت نمی دهد. لذا میزان و کیفیت تامین نیازها و خواسته های انسان ارتباط مستقیم، با نظام اقتصادی حاکم بر محیط زندگی او دارد. پس لازم است ضمن آشنایی با مؤلفه های تولید ثروت و ارزش گذاری بر این مؤلفه ها، نظام اقتصادی مورد نظر خود را بشناسیم. بی توجهی به این امر باعث پایمال شدن حقوق مان خواهد شد و دیگران برای ما تصمیم خواهند گرفت.
ثروت با کمک چهار مؤلفه سرمایه، کار، دانش و منابع به دست می آید.  علیرغم اینکه علم اقتصاد به تبیین مفاهیم تولید، توزیع، مصرف، سرمایه و روابط بین آن ها می پردازد، اما در دل خود تضمین کننده منافع قشری خاص و ارزش گذاری های متفاوت بر مؤلفه های مختلف تولید ثروت است. جالب است بدانیم، بر اساس ارزش گذاری مؤلفه های مختلف تولید ثروت است، که نقش و ارزش هر کدام از ما در نظام اقتصادی مشخص می شود. ارزش گذاری و تضمین هر کدام از مؤلفه های سرمایه، کار و دانش جایگاه سرمایه دار، کارگر و متخصص را در نظام اقتصادی مشخص می کند. پس لازم است، نظام ارزش گذاری، اقتصادهای مختلف را بشناسیم، تا ضمن حمایت از نظام اقتصادی مطلوب خود، جایگاه خود را در نظام اقتصادی بدانیم.
Money Resourses
امروزه سیاست های اقتصادی، به عنوان اولین رخنه نفوذ به جوامع دیگر مورد استفاده قرار می گیرد، چرا که مقاومت کمتری در مقابل آن، نسبت به سیاست های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی صورت می گیرد.
needs And Wantsاز طرف دیگر اقتصاد در داخل کشورها نیز ابزاری برای هدایت و تحمیل خط مشی ها می باشد. به گونه ای که گروه های سیاسی نیز برای حیات، پیشبرد مقاصد و تضعیف رقبا از ثروت استفاده می کنند. چه بسا گروه هایی که صرفاً اهداف ایدئولوژیک دارند، برای حیات خود، به منابع ثروت نیازمندند و وقتی به منابع ثروت می رسند، اهداف ایدئولوژیک آن ها رنگ می بازد و به فراموشی سپرده می شود.
تفکر اقتصادی هم مانند هر موضوع دیگری که انسان با آن سرو کار دارد، بر اساس گرایش های فکری و ایدئولوژیک او شکل و جهت می گیرد. و بر عکس جایگاه اقتصادی انسان، خط مشی فکری او را  نشانه می رود. کمتر کسی است که اثرات متقابل بین جنبه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی  را قبول نداشته باشد. اما مهم این است که، اهمیت و میزان اثرگذاری این جنبه ها بر یکدیگر را به درستی مدیریت کنیم. آدم ها به دلیل انتخابی که دارند، جایگاه خود را بین یک حیوان ( شاید هم پست تر) تا یک انسان کامل انتخاب می کنند. شما افرادی را می بینید، که با غارت اموال مردم خم به ابرو نمی آورند و از کنار درد و رنج مردم بی تفاوت می گذرند و بیچارگان را محکوم به مرگ می دانند ( و به قول فروغ فرخ زاد:  وقتی گوشه های دامنش از فقر باغچه ما آلوده می شود، حمام اودکلن می گیرد ) و در مقابل کسی را می بینید که جان برکف در راه خدا است. فعلاً در مورد برنده این مسابقه نمی خواهیم قضاوت کنیم و فقط بیایید بپذیریم، که ارزش های انسانی بر ( نگرش های ) اقتصادی اثر دارد و میزان این اثر گذاری در انسان های مختلف، متفاوت است.
تفاوت اقتصادهای مختلف در دو بخش است: بخش اول معیار ارزش گذاری بر مؤلفه های تولید ثروت ( سرمایه، کار ، دانش و منابع ) است. بخش دوم مؤلفه های پیدا و پنهان اقتصاد مانند عدالت، رقابت، احتکار و... در چرخه تولید تا مصرف است. در اقتصاد باید یک تابع هدف بر اساس مؤلفه های تولید ثروت، امکانات، محدودیت ها و ارزش های مقبول یا نامقبول تعریف، و آنرا بهینه کرد.


نظام های اقتصادی :
1- سرمایه محور 2- کار محور 3- دانش محور 4- تلفیقی دو به دو یا سه گانه

در طول تاریخ، از آنجا که سرمایه غالباً در اختیار قدرت بوده است، اقتصاد سرمایه محور اقتصاد غالب دنیا است، و دو بخش کار و دانش را به خدمت گرفته است. متخصصین علم اقتصاد با توجه به ارزشهای ایدئولوژیک،  باید نظام اقتصادی را تدوین نمایند و جایگاه هر کدام از مؤلفه های تولید ثروت را بدرستی تعریف و تدوین کنند.
brain chasing
متخصصین علم اقتصاد نباید از دخالت دادن ارزش های انسانی مانند عدالت، تقوا، معنویت و ایثار در علم اقتصاد هراس داشته باشند، بلکه باید با تحقیقات عمیق و دقیق در جهت علمی و تئوریزه کردن این مفاهیم در راستای پیاده سازی آن بکوشند. این امر به افرادی خلاق، مبتکر و تیزهوش نیاز دارد.
با کمترین مطالعه در تکنولوژی امروز در می یابیم، که نقش کارگر روزبروز کمرنگ تر می شود. کارهایی که در گذشته با کمک هزاران کارگر در زمان طولانی و با کیفیت پایین انجام می شد، امروز با نظارت چند کارگر نیمه ماهر در زمانی کوتاه و کیفیتی بالاتر میسر است. ( شکل زیر رابطه تولید و اشتغال در آمریکا از سال 1955 تا 2005 را نشان می دهد.) پس قطعاً دنیای سرمایه داری به بن بست تئوری های خود نزدیک و نزدیک تر می شود، مگر در نگاه خود به کار و کارگر تجدید نظر کند.
Production Employment Chartدنیای سرمایه داری باید متوازن با پیشرفت تکنولوژی، با کاهش ساعت کاری و افزایش حقوق کارگران، آن ها را در این پیشرفت سهیم می کرد، تا جامعه از توازن نسبی رفاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار گردد.
واقعیت های تاریخی نشان می دهد، زیاده خواهی انسان مرزی نمی شناسد و چنانچه با روش های قانونی و یا طرح ارزش های ایدئولوژیک مهار و یا جهت درستی به خود نگیرد، فقر قشر عظیمی از انسان ها را به دنبال خواهد داشت. بدتر از آن دنیای وحشی امروز است، که با ابزار قدرت که عموماً در خدمت سرمایه داران است، زیاده خواهی خود را قانونمند و زیبا جلوه می دهد. و کار به جایی رسیده است، که برای غارت منابع کشورها، هر جنایتی را برای خود مجاز می دانند. بی عدالتی و غلط بودن نظام های اقتصادی امروز بر هیچ انسانی پوشیده نیست. پیشرفت تکنولوژی و درآمد کشورهای صنعتی، دلیلی بر درستی نظام اقتصادی آن ها نیست، چه بسا اگر عدالت اقتصادی بین مؤلفه های تولید ثروت صورت می گرفت، ما شاهد پیشرفتی چند برابر می بودیم و امروز شاهد کاهش و گاهاً رکود  اقتصادی نبودیم.
با کمال تاسف در کشور ما نیز علیرغم صحبت از عدالت، تئوری های سرمایه داری بکارگرفته می شود و در عمل زیاده خواهی، رفاه طلبی و اشرافی گری رو به گسترش است و در کنار آن فقر و آسیب های اجتماعی حاصل از آن، دل هر مسلمانی را می آزارد.
انتظار می رفت در دنیای رنجور و زخمی امروز، ایران اسلامی با کمک دانشمندان متعهد و حمایت مسئولان در طی این سی سال الگویی از پیشرفت، عدالت و رفاه همگانی را  به نمایش می گذاشت و مدلی برای دانشمندان و کلاس درسی برای مردم جهان می گشت.
تمایلات اقتصادی:

در جوامع روستایی اگر نگاه کنید، چند دسته از مردم را می بینید، تعدادی سرمایه دارند و املاک و احشام و امکانات دارند. این افراد تعدادی خدمتکار هم دارند. خدمتکاران نیز غالباً راضی و به نوکری ارباب می بالند، و پس از مهمانی های بزرگ ارباب شکمی از عزا در می آورند. دسته سوم افرادی هستند، که با اربابان میانه ای ندارند و مستقل زندگی می کنند، این افراد سفره ساده خود را به نوکری ارباب ترجیح می دهند. دسته چهارم کسانی هستند که به دلیل نبود کارفشار زیادی تحمل می کنند و گاهی دلشان می کشد، که جزو گروه دوم شوند و یا زحمت به خود داده و جزو گروه سوم شوند.
جوامع پیشرفته امروزی بی شباهت به روستا نیست و دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه اقتصاد را با تکیه بر سرمایه برنامه ریزی می کند و دیگری محور اقتصاد را مردم می داند. در یک دیدگاه مردم مزدبگیران سرمایه داران هستند و یک دیدگاه مردم ولینعمت هستند.
کشور ما نیز از این قاعده جدا نیست.

هرگاه دولت سرمایه محور بر سرکار آید، کارهای زیر را خواهدکرد ( اگر اداهای مردمی بودن را کنار بگذاریم) :
1-      تسهیلات بانکی برای سرمایه داران و کارخانجات.
2-      جلسات متعدد با بازرگانان و صاحبان پول.
3-      تسریع در خصوصی سازی - تضعیف و ترویج ناتوانی مدیریت دولتی به خصوص بر ارگان های اقتصادی و تشویق به واگذاری به بخش خصوصی.
4-      موضع دولت سرمایه محور در مورد یارانه : مردم صلاحیت مدیریت پول خود را ندارند و بهتر است به صاحبان سرمایه بدهند، تا کارخانه بسازند و برایشان اشتغال درست کنند. دولت مشکل مالی دارد، پول برای مردم عادی بد است و بهتر است به فکر دنیا نباشند.

هرگاه دولت کار محور بر سرکار آید:
1-      تسهیلات بانکی برای عامه مردم.
2-      ارتباط با توده مردم.
3-      مقاومت در مقابل خصوصی سازی و حمایت از ملی سازی ( توزیع سهام بین ملت ) با حفظ مدیریت دولتی.
4-      موضع دولت کارمحور در مورد یارانه : تعداد زیادی از مردم برای تامین نیازهای اولیه خود مشکل دارند و نمی توان منتظر راه حل های دراز مدت بود. کشور به اندازه کافی سرمایه دارد و توزیع ناعادلانه ثروت، عامل مشکلات اقتصادی است.


هر کدام از شما دانشجویان، که معتقدید باید مردم و دانشمندان ولینعمت این کشور باشند، باید با توجه به واقعیت های موجود با ظرافت و دقت، به دور از جار و جنجال، بگونه ای که سرمایه داران نتوانند به ساختارهای اقتصادی کشورمان صدمه بزنند، قدم به قدم در راستای اقتصاد مردمی قدم بردارید و گرنه آن ها هر روز سرمایه خود را بیشتر، و بر صنعت دیگری مسلط و شما را استثمار خواهند کرد.
ما باید خوب حواسمان باشد، که آهنگ، رنگ، کت و شلوار اتو کشیده و خوب حرف زدن برای ما چیزی نمی شود، بلکه باید پایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مسئولین و حامیان آن ها را خوب بشناسیم و بعد ببینیم در عمل، چقدر ما را به ارزش هایمان نزدیک و یا از آن ها دور می کند.
ایران کشوری با منابع فراوان و متخصصان زیاد است. لذا باید توجه داشته باشیم،  همانطور که مدیریت درست بر منابع مادی و انسانی در مدت کوتاهی می تواند، کشور ما را به قله های پیشرفت و تعالی برساند، مدیریت نا درست باعث شکاف طبقاتی زیاد و جبران ناپذیری خواهد شد، که راه برگشت از آن ساده نخواهد بود و ممکن است ارزشهای فرهنگی، دینی و اجتماعی ما را به باد دهد.

نظرات کاربران
نظری ارسال نشده است.
نظر بدهید

ایمیل شما پنهان می ماند.